وارسته

گفتنی را باید گفت، چه تلخ چه شیرین

وارسته

گفتنی را باید گفت، چه تلخ چه شیرین

وارسته

به نام او که خلق کرد
و ما هنوز کاشفیم
.
.
.
بچه که بودم آرزو میکردم: ای کاش همه چیز داشتم.
آرزو میکردم که تمااااام دنیا مال من بود.

در دبستان با ریاضیات آشنا شدم و فهمیدم آرزو با واقیت خیلی فرق دارد
ریاضیات به من آموخت، به آن اندازه ای آرزو کنم که قدم هایم توان رسیدن دارد.
و من به این فکر میکردم که وقتی بزرگتر شوم حتما قله های بزرگتری را فتح خواهم کرد
دنیای ریاضیات
دنیای حساب و کتاب
دنیای قشنگی نبود.
خسته ام میکرد
و مدام نرسیدن را به رخ قدم های کوچکم میکشید
و نتوانستن را منطقی تر از توانستن مینمود.
.
.
.
نوجوان بودم که با شعر آشنا شدم
با دنیایی سرشار از خیال.
و جوانی ام را با آن گذراندم
واقعا زیباست
دنیایی که هرچه میخواهی را خودت میافرینی
دنیایی که خودت، با کشف های تازه ات میسازی
با تمااااام هر آنچه که میپسندی و دوست داری
اما این دنیا در دستان تو نیست
فقط در ذهن توست
و در ذهن دفترت
و سهم تو تنها تماشای مناظر بدیع و دلنشینی ست که ساخته ای
دنیای قشنگی ست
اما کافی نیست
.
.
.
حالا من به دنیای تازه ای فکر میکنم
حالا که میانه های جوانی را پشت سر گذاشته ام
دنیایی که در آن همه چیز مال من باشد

این یک راز است
و من
امروز
این راز را
به شما میگویم

برای داشتن همه چیز باید هیچ چیز نداشته باشی
وقتی هیچ جای دنیا خانه ای نداشته باشی
هرجا که خستگی هایت را بر زمین بگذاری و کمی استراحت کنی، خانه توست
وقتی اهل هیچ شهری نباشی، همه جا وطن توست
وقتی تاریخ تولدت را فراموش کنی، هیچ وقت نخواهی مرد
وقتی شروع و پایانی نداشته باشی، همیشه خواهی بود
برای داشتن همه چیز باید هیچ چیز نداشته باشی
این را خووووب به خاطر بسپار

دست از مکان بردار تا در هر مکانی حضور داشته باشی
دست از زمان بردار تا در همه زمان ها حاضر باشی
دست از خودت بردارد تا همگان باشی
دست از هرآنچه که داری بردار تا همه چیز مال تو باشد

این دنیای من است
من دارم میروم که برسم

امروز من یک کاشفم فقط
اما دارم میروم که خلق کنم
خودش گفته که بیا ...
بیا ....
بیا ...
بیا...

احمد کریمی لیچائی
.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۲۰ بهمن ۹۵، ۲۰:۴۷ - محمد روشنیان
    زیبا

۴ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۱
دی

به نام خدا

زمان زیادی از رحلت حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی و تشییع و تدفین ایشان نمیگذرد. اما در همین زمان کوتاه میتوان مطالب زیادی فهمید و حرف های تازه ای زد. حرف هایی غیر از تسلیت های معمولی و ابراز همدردی های کلیشه ای.

من یکی از این حرف ها را میزنم و آن، یک جمله بیش نیست: "خوش به حال هاشمی"

و حرف آخرم را اول میگویم: " مخالف خوب، نعمت است"

ما حتی اگر اهل دین نباشیم، و آموزه های مذهب مقدس تشیع را هم نادیده بگیریم، انسانیت حکم میکند که احترام میت حفظ، و از داغداران و وابستگان دلجویی شود. انسانیت حکم میکند مصیبت را بر مصیبت زدگان گران نکنیم و اگر مرهم دردشان نیستیم، شماتت شان نکنیم.

این جریده بر آن نیست که بگوید آقای هاشمی مرد بزرگتری بود یا آقای مهدوی کنی و یا آقای واعظی طبسی. چرا که نفس قیاس را از مبنا کاری غلط و بی اساس میداند.

اما حالا که آقای هاشمی از خاک رخت بر بست و به سمت معبود شتافت، با دیدن رفتارهای سرشار از احترام مخالفان سرسخت و دیرینش که در ابراز همدردی با خانواده ی او و ادای احترام به پیکر بی جان او هیچ کم نگذاشتند، خاطرات تلخی در من زنده میشود از روزهای بعد از درگذشت آیت الله مهدوی کنی و آیت الله واعظ طبسی. خاطرات روزهایی که بعضی حتی به ابتدایی ترین قوانین انسانی پایبند نبودند و با شایعات و نیش و طعنه هایشان، داغ داغدیدگان را افزون میکردند.

من امروز به نعمتی از نعمات خدا پی بردم و آن "مخالف خوب"، "مخالف مومن" و یا "مخالف پایبند به انسانیت" بود.

حقیقتا خوش به حال هاشمی که چنین مخالفانی دارد

و خوش به حال مخالفانش که اینگونه اخلاق اسلامی را رعایت کردند

اگرچه درباره برخی اظهار نظرهای احساسی و خلاف واقع بعضی از مسئولین در طول این مدت در رسانه های مختلف و رسانه ملی، گفتنی های زیادی هست، اما بیان آن مجالی دیگر میطلبد و جریده ای مختص که بیانش را به همان مجال وا مینهم.

امید است روزی برسد که تمام گروه ها و احزاب و جریان ها و تشکل ها و تمام طرفداران و مخالفانشان را متخلق به اخلاق اسلامی ببینیم. بدور از هرگونه بی انصافی و بی احترامی و بی اخلاقی.

امت حزب الله در این ایام الگویی درخشان از خود به یادگار نهاد که شایسته است مورد توجه تمامی اقشار اجتماعی قرار گرفته و در اقل درجات، بنا به حکم انسانیت، پیروی شود.

در پایان ضمن ابراز همدردی با بازماندگان و علاقمندان به ایشان، عفو و رحمت الهی را برای آن درگذشته آرزو میکنم.

غفر الله لنا و له

احمد کریمی لیچائی

#عبید

  • احمد کریمی لیچائی
۰۹
دی

بیچاره این فقیران و کارتن خواب ها

بیچاره تمام مستمندان شهر

بیچاره تمام کودکان گرسنه

بیچاره آن دخترک فال فروش

ببچاره تمام دستفروش های شهر

که بازیچه شدند

و بیچاره تمام فریادها

بیچاره تمام عدالت خواهان

که تمام فریادهایشان بازیچه شد

بازیچه دست بزرگترین دشمنان عدالت

این فقیرها و کارتن خواب ها

این روزها از همیشه بیچاره ترند

که فریاد عدالت خواهی شان شنیده میشود

و تکرار میشود

و دست به دست میشود و لایک هم میخورد

اما نه برای حل مشکل شان

نه برای ساخت سرپناه برایشان

نه برای دلجویی از قلب های رنجورشان

فقط برای اینکه بزرگترین دشمنان عدالت

حواس ها را پرت کنند از ظلمی که کرده اند

حواس ها را پرت کنند از ظلمی که میکنند

و این فقیران

این روزها از همیشه بیچاره ترند

که بیچارگی شان شده وسیله ی دست کسانی

که به این روزشان انداختند

امروز از همیشه بیچاره ترند

که به بازی گرفته شده اند

.

با کمال تاسف باید عرض کنم که این یک بازی ست

یک بازی کثیف

اینها بازی کردن را خوب بلدند

همین چند سال پیش

احساسات مذهبی مردم را به بازی گرفتند و رنگ سبز را علم کردند

و از شادی و هلهله زیر پرچم سبز در روز عاشورا خجالت نکشیدند

سید بود و حرمت شکنان روز عاشورا را مردم خداجو نامید

اینها احساسات ملی مردم را به بازی گرفتند و فتنه کردند

احساسات مردم را به بازی گرفتند تا به قدرت برسند

و ملت هوشیار بود و شکست خوردند

اما این روزها

در سالروز همان کودتا

دوباره بازی تازه ای را شروع کرده اند

بازی با احساسات عدالت خواهانه ملت

برای به حاشیه راندن یاد آن کودتا

و این روزها

فقیران و بیچارگان شهر

از همیشه بیچاره ترند

که به بازی گرفته شده اند

یک بازی کثیف

.

آی فتنه گرها!

آی کودتاچیان ۸۸!

حس عدالت خواهی مردم

بازیچه نیست


  • احمد کریمی لیچائی
۰۶
دی

 این روزها با گشت و گذاری در فضای مجازی و بین صفحات و کانال های مذهبی، به عکس ها و کلیپ هایی بر خواهیم خورد که نمیتوان به سادگی از کنار آن ها گذشت.

در لابلای صفحات و کانال های مذهبی و مخصوصا آن هایی که به موضوع مدافعان حرم و انتشار فیلم و عکس رشادت های این مردان خدا میپردازند، فیلم هایی از به اسارت گرفتن تروریست های خبیث داعشی وجود دارد که پس از اسارت، توسط نیروهای مقاومت مورد ضرب و شتم قرار میگیرند.


قطعا بغض و نفرتی که از تروریست های داعشی و سرکرده های خبیث سعودی آن ها در قلب مومنین و نیروهای مقاومت وجود دارد باعث میشود که دسترسی به هر یک از این خبیثان و اسارت آنها مساوی باشد با ضرب و شتم شدید و توهین وجسارت به آن ها.

در اینکه سزای این تروریست های خونخوار چیست و آیا چنین مجازاتی برای آن ها کافیست یا نه! همه ما اتفاق نظر داریم که سزای آن ها بیش از اینهاست و مستحق مجازاتی بسیار بسیار شدید تر هستند.

اما آنچه نگارنده در این جریده قصد دارد به بررسی آن بپردازد این است که آموزه های دین مبین اسلام درباره رفتار با اسیر چیست و سنت رسول خدا صل الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در این باره چگونه است؟

برای تبیین موضوع قصد ندارم به بررسی تخصصی احادیث بپردازم و صرفا به نمونه ای تاریخی اشاره میکنم که دربردارنده یکی از بزرگترین ظلمهای عالم به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است. و میتوان با برسی رفتار این انوار پاک با اسیران و سرمشق گرفتن از ایشان مسیر درست را شناخت و در پیش گرفت.

بعد از آن ظلم بزرگ در شب نوزدهم رمضان سال چهل هجری که توسط ابن ملجم مرادی بر اول مظلوم عالم حضرت علی علیه السلام روا داشته شد که موجب شهادت مظلومانه آن حضرت گردید، ایشان درباره مجازات او و چگونگی رفتار با او فرمایشاتی به فرزندان رشید خود امام حسن مجتبی و امام حسین علیهم السلام دارند که توجه به آن در اینجا سرشار از خیر و برکت خواهد بود.

امیر المومنین علیه السلام پس از دستگیری ابن ملجم مرادی توسط شیعیان و اسیر شدن او، در وصیّت خود می فرماید: «إنْ أَبقَ فأَنا ولىُّ دمى، و إنْ أَفنَ فالفَنآءُ میعادى، و إنْ أَعفُ فالعَفوُ لى قربَةٌ، و لکمْ حَسَنةٌ؛ فَاعفُوا و اصفَحُوا، ... ثمَّ أَقبَلَ علَى الحسنِ علیهِ السّلامُ فقال: یا بُنَىَّ! ضَربَةً مکانَ ضربةٍ، و لا تَأْثِم. (1)

اگر من زنده بمانم خود صاحب اختیار و ولى خون خود هستم، و اگر بمیرم و فانى گردم، فناء میعاد و میقات من است، و اگر ضارب‏ را عفو کنم این عفو براى من موجب تقرّب و براى شما حسنه‏ اى است. بنابراین عفو کنید و از جرم ضارب چشم بپوشید. ... سپس رو به حضرت امام حسن(ع) نموده و فرمودند: اى نور چشم و اى فرزند من! فقط یک ضربه در مقابل یک ضربه و در زیاده روى گناه است و گناه مکن.»

و در جای دیگری خطاب به ایشان درباره ابن ملجم میفرمایند:

احبِسُوا هذا الأسیرَ ، و أطعِمُوهُ ، و اسْقُوهُ ، و أحْسِنوا إسارَهُ . (2)

این اسیر را زندانى کنید و به او غذا و آب دهید و در اسارت با وى خوشرفتار باشید.

 

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

 

ایشان در حدیث دیگری میفرمایند:

إطعامُ الأسیرِ و الإحسانُ إلیهِ حقٌّ واجبٌ ، و إنْ قَتَلْتَه مِن الغدِ . (3)

غذا دادن به اسیر و خوشرفتارى با او حقّى واجب است، هر چند [بخواهى ] فردا او را بکشى.

همانگونه که از سیره ی امیر المومنین علیه السلام روشن است، باید با اسیر به خوشی رفتار کرد و او را به دادگاه عدل الهی سپرد تا حکم او صادر شده و به عقوبت عمل خود برسد.

در اینجا لازم میدانم مجددا این نکته را یاداور شوم که بغض و نفرتِ به حقی که در سینه ی مومنان و مجاهدان راه خدا از داعشیان خبیث وجود دارد، یقینا بغضی مقدس و در راستای برائت از دشمنان خداست.

اما باید توجه داشت که این بغض مقدس باعث مخالفت با سنت رسول خدا و آموزه های دین مبین اسلام و شریعت مقدس تشیع نشود.

و در پایان آرزوی توفیقات روز افزون دارم برای مدافعان حریم آل الله و مجاهدان راه حق. این مردان الهی که در زمانه ی بلوغ خودبینی و فوران خودپسندی و آسایش طلبی، مسیر مجاهدت در راه خدا را در پیش گرفتند فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (4)

 

1.   بحارالانوار، ج 42

2.   مستدرک الوسائل، ج 11

3.   وسائل الشیعه، ج3

4.   الأحزاب/ 23


احمد کریمی لیچائی

#عبیــــــــد


  • احمد کریمی لیچائی
۰۴
دی

تقصیر غم


هر وقت بیت و قافیه هموار میکنم

این درد را که میکشم انکار میکنم


بعد از تو شعرهای به ظاهر قشنگ را

بیهــوده تـــوی دفتـرم انبـــار میکنم


هر شعر تازه ای که میرسد از راه، روی آن

صدها هــــــــزار خــــــــــاطره آوار میکنم


لکنت زبـان شعــــر مــــرا تلخ میکند

وقتـــی به درد رفتنت اقــــرار میکنم


گاهی نباید از سر تقصیر غم گذشت

این کــــار را نکرده ام، اینبــــار میکنم


احمد کریمی لیچائی

#عبیــــــــد


  • احمد کریمی لیچائی