ساحل
از سرزنش دائم دریا گله دارم
با اینکه صبورم، دل کم حوصله دارم
بد نیست که هربار بیایی و نمانی!؟
من شکوه اگر هست از این قائله دارم
«یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم»
یا ساده بگو من ز شما فاصله دارم
از لحظه ی افتادن یوسف به دل چاه
در سینه فقط حسرت یک قافله دارم
با یار بگویید که دلگیرم از امواج
از سرزنش دائم دریا گله دارم
#احمد_کریمی_لیچائی
#عبید
توضیح:
مصرع داخل گیومه سروده ی شاعر توانا جناب فاضل نظری ست
تقصیر غم
هر وقت بیت و قافیه هموار میکنم
این درد را که میکشم انکار میکنم
بعد از تو شعرهای به ظاهر قشنگ را
بیهــوده تـــوی دفتـرم انبـــار میکنم
هر شعر تازه ای که میرسد از راه، روی آن
صدها هــــــــزار خــــــــــاطره آوار میکنم
لکنت زبـان شعــــر مــــرا تلخ میکند
وقتـــی به درد رفتنت اقــــرار میکنم
گاهی نباید از سر تقصیر غم گذشت
این کــــار را نکرده ام، اینبــــار میکنم
احمد کریمی لیچائی
#عبیــــــــد